نوشته‌های مقدّس
اصول و پیمان ها ۱۰۷


بخش ۱۰۷

وحی بر کشیشی، داده شده از طریق جوزف اسمیتِ پیامبر، در کرتلند اوهایو، حدود آوریل ۱۸۳۵. با وجودی که این بخش در ۱۸۳۵ ثبت شد، نگاشته های تاریخی ثابت می کند که بیشتر آیه های ۶۰ تا ۱۰۰ پیوست به یک وحی داده شده از طریق جوزف اسمیت در ۱۱ نوامبر ۱۸۳۱ می شوند. این بخش با سازمانِ گروه حد نصاب دوازده تن در فوریه یا مارس ۱۸۳۵ ارتباط داشت. به نظر می رسد پیامبر آن را در حضور کسانی که در حال راهی شدن به نخستین مأموریّت گروهیِ مذهبی در ۳ مِه ۱۸۳۵ بودند، عنوان کرد.

۱–۶، دو تا کشیشی وجود دارد: مِلِکیصدِق و هارونی؛ ۷–۱۲، کسانی که کشیشیِ مِلِکیصدِق را دارا هستند قدرت انجام وظیفه در همۀ وظیفه های در کلیسا را دارند؛ ۱۳–۱۷، مقام اسقفی بر کشیشیِ هارونی، که آیین های بیرونی را اجرا می کند ریاست دارد؛ ۱۸–۲۰، کشیشیِ مِلِکیصدِق کلیدهای همۀ برکت های روحی را دارا است؛ کشیشیِ هارونی کلیدهای خدمت فرشتگان را دارا است؛ ۲۱–۳۸، ریاست اوّل، دوازده تن، و هفتادان گروه حد نصاب اجرایی را تشکیل می دهند، که تصمیمات آنها بایستی در اتحاد و پرهیزکاری گرفته شوند؛ ۳۹–۵۲، نظام سرنیایی از آدم تا نوح برپا شده است؛ ۵۳–۵۷، مقدّسین باستانی در آدم-آندی-آحمان گردهم آمدند، و سَروَر بر آنها پدیدار شد؛ ۵۸–۶۷، دوازده تن بایستی مدیران کلیسا را به نظم آورند؛ ۶۸–۷۶، اسقفان به عنوان داوران عمومی در اسرائیل خدمت می کنند؛ ۷۷–۸۴، ریاست اوّل و دوازده تن بالاترین دادگاه کلیسا را تشکیل می دهند؛ ۸۵–۱۰۰، رئیسان کشیشی، گروه های حد نصاب مربوط به خودشان را اداره می کنند.

۱ دو مقام کشیشی، یعنی، مِلِکیصدِق و هارونی، که شامل کشیشیِ لاوی است، در کلیسا وجود دارند.

۲ چرا اوّلی کشیشیِ مِلِکیصدِق خوانده می شود این بخاطر این است که مِلِکیصدِق چنین کشیشِ اعظمِ والا مرتبه ای بود.

۳ پیش از روزگار او آن کشیشیِ مقدّس خوانده می شد، از پس نظام پسر خدا.

۴ ولی به خاطر توجّه یا ارج نهادن به نام آن هستیِ برتر، برای پیشگیری از بی اندازه تکرار کردن نامش، آنها، کلیسائیان، در روزگار باستانی، آن کشیشی را از پس نام مِلِکیصدِق، یا کشیشیِ مِلِکیصدِق خواندند.

۵ همۀ مسئولان یا وظیفه های دیگر در کلیسا پیوست هایی به این کشیشی هستند.

۶ ولی دو بخش یا شعبۀ اصلی وجود دارد — یکی کشیشیی مِلِکیصدِق است، و دیگری کشیشیِ هارونی یا لاوی است.

۷ وظیفۀ یک ارشد تحت کشیشیِ مِلِکیصدِق می آید.

۸ کشیشیی مِلِکیصدِق حق ریاست دارد، و قدرت و اختیاربر همۀ وظیفه های در کلیسا در همۀ زمان های جهان را دارد، تا چیزهای روحی را اجرا کند.

۹ ریاست کشیشیِ اعظم، از پس نظام مِلِکیصدِق، این حق را دارد تا در همۀ وظیفه های در کلیسا انجام وظیفه کند.

۱۰ کشیشان اعظم از پس نظام کشیشیِ مِلِکیصدِق دارای حقی هستند تا در جایگاه خودشان انجام وظیفه کنند، زیر نظر ریاست، چیزهای روحی را اجرا کنند، و همچنین در وظیفۀ یک ارشد، کشیش (از نظام لاوی)، آموزگار، خادم، و عضو.

۱۱ یک ارشد دارای حقی است تا هنگامی که کشیشی اعظم حضور ندارد بجای او انجام وظیفه کند.

۱۲ کشیش اعظم و ارشد بایستی، موافق با پیمان ها و فرمان های کلیسا، چیزهای روحی را اجرا کنند؛ و هنگامی که هیچ مسئول بالاتری حضور ندارد آنها دارای حقی هستند تا در همۀ این وظیفه های کلیسا انجام وظیفه کنند.

۱۳ دوّمین کشیشی، کشیشیِ هارونی خوانده می شود، برای اینکه آن بر هارون و نوادگانش، در طول همۀ نسل هایشان، واگذار شد.

۱۴ چرا این کشیشیِ پایین تر خوانده می شود به خاطر این است که این پیوستی به آن بزرگتر، یعنی کشیشیِ مِلِکیصدِق، است و قدرت در اجرای آیین های بیرونی دارد.

۱۵ مقام اسقفی ریاست بر این کشیشی دارد، و کلیدها یا اختیار همان را دارا است.

۱۶ هیچ مردی حق قانونی به این وظیفه را ندارد، تا کلیدهای این کشیشی را دارا باشد، بجز او که یک نوادۀ راستین هارون باشد.

۱۷ ولی به عنوان یک کشیش اعظمِ کشیشیِ مِلِکیصدِق اختیار دارد تا در همۀ وظیفه های پایین تر انجام وظیفه کند، او می تواند در وظیفۀ اسقف هنگامی که هیچ نوادۀ راستین هارون نتواند پیدا شود انجام وظیفه کند، در صورتی که او فرا خوانده شده باشد و به این قدرت با دستان ریاست کشیشیِ مِلِکیصدِق قرار داده شده و مقرّر شود.

۱۸ قدرت و اختیار بالاتر، یا کشیشیِ مِلِکیصدِق، دارا بودن کلیدهای همۀ برکت های روحی کلیسا است —

۱۹ تا امتیاز دریافت رازهای ملکوت بهشت را داشته باشند، تا آسمان ها بر آنها گشوده شوند، تا با گردهم آیی عمومی و کلیسای نخست زاده همراهی کنند، و از همراهی و حضور خدای پدر، و عیسی میانجی پیمان نوین لذّت برند.

۲۰ قدرت و اختیار کشیشیِ پایین تر، یا هارونی دارا بودن کلیدهای خدمت فرشتگان، و اجرای آیین های بیرونی، اعمال واجب مُژده، تعمید توبه برای آمرزش از گناهان، موافق با پیمان ها و فرمان ها است.

۲۱ از روی نیاز رؤسا هستند، یا مدیران اجرایی از آن بیرون می آیند، یا تعیین می شوند یا از میان کسانی که به چندین وظیفه در این دو کشیشی مقرّر هستند.

۲۲ از کشیشیِ مِلِکیصدِق، سه کشیش اعظم اجرایی، از سوی گروه برگزیده شده، تعیین شده و مقرّر شده به این وظیفه، و پشتیبانی شده با اطمینان، ایمان، و نیایشِ کلیسا، گروه حد نصاب ریاست کلیسا را تشکیل می دهند.

۲۳ دوازده تن مشاورانِ سفر کننده فرا خوانده می شوند تا دوازده رسول، یا شاهدانِ ویژۀ نام مسیح در همۀ جهان باشند — پس از مدیران دیگر در کلیسا در تکلیف های فراخوانی شان متفاوت هستند.

۲۴ و آنها گروه حد نصابی را، در اختیار و قدرت برابر با سه رئیسی که پیش از این نام بُرده شد، تشکیل دهند.

۲۵ هفتادان نیز فراخوانده می شوند تا مُژده را موعظه کنند، و بر غیریهودیان و در همۀ جهان شاهدان ویژه باشند — پس از مدیران دیگر در کلیسا در تکلیف های فراخوانی شان متفاوت هستند.

۲۶ و آنها گروه حد نصابی را، در اختیار برابر با دوازده شاهد ویژه یا رسولانی که تازه نام بُرده شدند، تشکیل دهند.

۲۷ و هر تصمیمی که از سوی این گروه های حد نصاب گرفته شود باید با اتفاق آراء همان گروه باشد؛ که این است، هر عضو در هر گروه باید با تصمیمات آن موافق باشد، به این منظور که تصمیمات شان را میان یکدیگر با قدرت و اعتبار یکسان بگیرند —

۲۸ یک اکثریّت می تواند گروه حد نصابی تشکیل دهد هنگامی که شرایط، ارائۀ آن را امکان ناپذیر می کند تا به گونۀ دیگری باشد —

۲۹ اگر این گونه نباشد، تصمیمات آنها حق داشتن برکت های یکسانی که از گروه حد نصاب سه رئیسِ باستانی بودند، کسانی که از پس نظام مِلِکیصدِق مقرّر شدند، و مردانی پرهیزکار و مقدّس بودند را ندارند.

۳۰ تصمیمات این گروه های حد نصاب، یا هر کدام از آنها، بایستی در همۀ پرهیزکاری، در قُدوسیّت، و افتاده دلی، فروتنی و شکیبایی، و در ایمان، و پارسایی، و آگاهی، میانه روی، بُردباری، پرهیزکاری، محبّت برادرانه و مهربانی گرفته شوند؛

۳۱ برای اینکه وعده این است، اگر این چیزها در آنها فراوان باشد آنها در آگاهی از سَروَر بدون میوه نخواهند بود.

۳۲ و در حالتی که هر تصمیمی از این گروه های حد نصاب در نابکاری گرفته شود، آن می تواند به نزد گردهم آیی عمومی چندین گروه حد نصاب، که شامل مسئولان روحانی کلیسا می شود، آورده شود؛ وگرنه از تصمیم آنها هیچ درخواست فرجامی نمی تواند باشد.

۳۳ آن دوازده تن یک شورای عالی اجرایی سفر کننده هستند، تا به نام سَروَر، زیر نظر ریاست کلیسا، موافق با نهاد بهشت، انجام وظیفه کنند؛ تا کلیسا را بسازند، و همۀ همان امور را در همۀ ملّت ها سامان دهند، نخست بر غیریهودیان و دوّم بر یهودیان.

۳۴ هفتادان بایستی به نام سَروَر، زیر نظر آن دوازده تن یا شورای عالی در سفر، در ساختن کلیسا و سامان دادن همۀ امور همان در همۀ ملّت ها عمل کنند، نخست بر غیریهودیان و سپس بر یهودیان —

۳۵ آن دوازده تن که به بیرون فرستاده شده اند، کلیدها را دارند، تا در را با اعلام مُژدۀ عیسی مسیح باز کنند، و نخست بر غیریهودیان و سپس بر یهودیان.

۳۶ شوراهای عالی ثابت، در وَتَدهای صهیون، از یک گروه حد نصاب در اختیار در امور کلیسا، در همۀ تصمیمات شان، با گروه حد نصاب ریاست، یا شورای اعظم در سفر برابر هستند.

۳۷ شورای عالی در صهیون گروه حد نصابی را تشکیل می دهند که در اختیار در امور کلیسا، در همۀ تصمیمات شان، با شوراهای دوازده تن در وَتَدهای صهیون برابر هستند.

۳۸ این تکلیف شورای عالی در سفر است تا هفتادان را فراخوانند، هنگامی که آنها نیاز به کمک دارند، تا چندین فراخوان را برای موعظه و اجرای مُژده، بجای هر شخص دیگری پُر کنند.

۳۹ این تکلیف دوازده تن، در همۀ شعبه های بزرگ کلیسا است، تا خدمتگزارانِ بشارت دهنده را، زمانی که وحی بر آنان معیّن خواهند شد، مقرّر کنند —

۴۰ نظام این کشیشی تإیید شد تا از پدر به پسر دست به دست شود، و حق آن به نوادگان راستین نوادۀ برگزیده، به آن کسی که وعده ها داده شد تعلّق دارد.

۴۱ این نظام در روزگار آدم بنیان نهاده شد، و از طریق نَسَب به شیوۀ آمده در زیر پایین آمد:

۴۲ از آدم به شِیث، کسی که توسّط آدم در سن شصت و نه سالگی مقرّر شد، و توسط او سه سال پیش از مرگش (مرگ آدم) برکت یافت، و وعدۀ خدا را از سوی پدرش دریافت کرد، اینکه زادگان او از سوی سَروَر برگزیده خواهند شد، و اینکه آنها تا پایان زمین حفظ خواهند شد؛

۴۳ از آنجایی که او (شِیث) یک مرد کامل بود، و شباهت او بیانگر شباهت به پدرش بود، تا آنجایی که او به نظر می رسید در همۀ چیزها مانند پدرش است، و تنها با سنش می توانست تشخیص داده شود.

۴۴ انوش در سن صد و سی و چهار سال و چهار ماهگی، با دست آدم مقرّر شد.

۴۵ خدا قینان را در بیابان در سن چهل سالگیش فراخواند؛ و او در سفر به مکان شِدولاماک با آدم روبرو شد. او هشتاد و هفت ساله بود هنگامی که او مقرّر شدنش را دریافت کرد.

۴۶ مَهللئیل چهارصد و نود و شش سال و هفت روزه بود هنگامی که او با دست آدم، که او را نیز برکت داد، مقرّر شد.

۴۷ یارد دویست ساله بود هنگامی که زیر دست آدم، که او را نیز برکت داد، مقرّر شد.

۴۸ خنوخ بیست و پنج ساله بود هنگامی که زیر دست آدم مقرّر شد؛ و او شصت و پنج ساله بود و آدم او را برکت داد.

۴۹ و او سَروَر را دید، و او با وی گام برداشت، و پیوسته در برابر رُخسار او بود؛ و او با خدا سیصد و شصت و پنج سال گام برداشت، که سنش را چهارصد و سی سال می کند هنگامی که او منتقل شد.

۵۰ متوشالح صد ساله بود هنگامی که او زیر دست آدم مقرّر شد.

۵۱ لَمَک سی و دو ساله بود هنگامی که زیر دست شِیث مقرّر شد.

۵۲ نوح ده ساله بود هنگامی که زیر دست متوشالح مقرّر شد.

۵۳ سه سال پیش از مرگ آدم، او شِیث، انوش، قینان، مَهللئیل، یارد، خنوخ، و متوشالح، که همه کشیشان اعظم بودند، را همراه با بقیۀ زادگانش که پرهیزکار بودند، در وادیِ آدم-آندی-آحمان فراخواند، و در آنجا بر آنها آخرین برکتش را عطا کرد.

۵۴ و سَروَر بر آنها پدیدار شد، و آنها بلند شدند و آدم را برکت دادند، و او را میکائیل، شاهزاده، رئیس فرشتگان خواندند.

۵۵ و سَروَر تسلّی را بر آدم اجرا کرد، و به او گفت: من تو را قرار داده ام تا در رأس باشی؛ جمعیّتی از ملّت ها از تو خواهند آمد، و تو برای همیشه بر آنها یک شاهزاده هستی.

۵۶ و آدم در میان گردهم آمدگان ایستاد؛ و، با وجودی که او به خاطر سنش به پایین خم شده بود، آکنده از روح مقدّس بوده، آنچه بر سر زادگانش خواهد آمد را تا آخرین نسل پیش گویی کرد.

۵۷ این چیزها همه در کتاب خنوخ نوشته شده اند، و در زمان مناسب گواهی داده خواهند شد.

۵۸ این تکلیف دوازده تن نیز است، تا همۀ مدیران دیگر کلیسا را، مقرّر کرده و به نظم آورند، موافق با وحی ای که می گوید:

۵۹ به کلیسای مسیح در سرزمین صهیون، افزون بر قوانین کلیسا در رابطه با کار کلیسا —

۶۰ همانا، من به شما می گویم، سَروَر سپاهیان می گوید، ناگزیر باید ارشدانِ اجرایی باشند تا بر کسانی که در وظیفۀ یک ارشد هستند ریاست کنند.

۶۱ و همچنین کشیشانی تا مدیران اجرایی بر کسانی که در وظیفۀ یک کشیش هستند باشند؛

۶۲ و همچنین آموزگارانی تا مدیر اجرایی بر کسانی که در وظیفۀ یک آموزگار هستند باشند، به همین شیوه، و همچنین خادمان —

۶۳ از این رو، از خادم تا آموزگار، و از آموزگار تا کشیش، و از کشیش تا ارشد، چندین بار آنگونه که آنها تعیین می شوند، برپایۀ پیمان ها و فرمان های کلیسا.

۶۴ سپس کشیشی اعظم می آید، که بزرگترین آنها است.

۶۵ از این رو، ناگزیر باید یکی باشد تا از کشیشیِ اعظم تعیین شود تا مدیر اجرایی بر کشیشی باشد، و او رئیس کشیشیِ اعظم کلیسا خوانده خواهد شد؛

۶۶ یا، به بیان دیگر، کشیش اعظم اجرایی بر کشیشی اعظم کلیسا.

۶۷ از همان اجرای آیین ها و برکت ها بر کلیسا، با گذاشتن دستها می آید.

۶۸ از این رو، وظیفۀ یک اسقف برابر با آن نیست؛ زیرا وظیفۀ یک اسقف اجرای همۀ چیزهای دنیوی است؛

۶۹ با این وجود یک اسقف باید از کشیشیِ اعظم برگزیده شود، مگر اینکه او یک نوادۀ راستین هارون باشد؛

۷۰ زیرا جز اینکه او یک نوادۀ راستین هارون باشد او نمی تواند کلیدهای آن کشیشی را دارا باشد.

۷۱ با این وجود، یک کشیش اعظم، به این معنا، از پس نظام مِلِکیصدِق، می تواند با داشتن دانش از چیزهای دنیوی توسّط روح راستی، به خدمت آنها قرار داده شود؛

۷۲ و همچنین یک داور در اسرائیل باشد، تا کارهای کلیسا را انجام دهد، تا بر داوری بر سرپیچی کنندگان بنشیند، بنابر گواهی آن گونه که در برابر او گذاشته خواهد شد برپایۀ قوانین، با یاری مشاورانش، که او برگزیده است یا از میان ارشدانِ کلیسا برمی گزیند.

۷۳ این تکلیف اسقفی است که یک نوادۀ راستین هارون نیست، ولی به کشیشیِ اعظم از پس نظام مِلِکیصدِق مقرّر شده است.

۷۴ پس او یک داور خواهد بود، یعنی یک داور عمومی در میان ساکنان صهیون، یا در یک وَتَد صهیون، یا در هر شعبه ای از کلیسا آنجا که او به خدمتش قرار داده شود، تا زمانی که مرزهای صهیون گسترده شوند و نیاز باشد تا اسقفان یا داوران دیگری در صهیون یا هر جای دیگری داشته باشد.

۷۵ و تا آنجایی که اسقفان دیگری تعیین شده باشند آنها درهمان وظیفه بایستی عمل کنند.

۷۶ ولی یک نوادۀ راستین هارون حق قانونی بر ریاست این کشیشی دارد، به کلیدهای خدمتش، تا در وظیفۀ اسقف به طور مستقل عمل کند، بدون مشاوران، بجز در حالتی که رئیس کشیشی اعظم، از پس نظام مِلِکیصدِق، به دادگاه آورده شده باشد، تا به عنوان داوری بر اسرائیل بنشیند.

۷۷ و تصمیم هر کدام از این مشاوران، موافق با فرمانی باشد که می گوید:

۷۸ دوباره، همانا، من به شما می گویم، مهمترین کار کلیسا، و دشوارترین پرونده های کلیسا، تا آنجایی که بر تصمیم اسقف یا داوران رضایتی نیست، بایستی به شورای کلیسا، تحویل داده شده و نزد ریاست کشیشیِ اعظم ارائه شود.

۷۹ و ریاست شورای کشیشیِ اعظم قدرت خواهد داشت تا کشیشان اعظم دیگر را فرخواند، یعنی دوازده تن، تا به عنوان مشاوران یاری کنند؛ و بدین گونه ریاست کشیشیِ اعظم و مشاورانش قدرت خواهند داشت تا بر گواهی برپایۀ قوانین کلیسا تصمیم بگیرند.

۸۰ و پس از این تصمیم بیش از این نبایستی آن به نزد سَروَر آورده شود؛ زیرا این بالاترین شورای کلیسای خدا است، و یک تصمیم نهایی بر اختلاف نظرها در موضوعات روحی است.

۸۱ هیچ شخصی وجود ندارد که به کلیسا تعلّق داشته باشد و از این شورای کلیسا معاف باشد.

۸۲ و تا آنجایی که یک رئیس کشیشیِ اعظم سرپیچی کند، او بایستی به نزد شورای عمومیِ کلیسا، که از سوی دوازده مشاورِ کشیشیِ اعظم یاری خواهد شد، آورده شود؛

۸۳ و تصمیم آنها بر سر او بایستی پایان اختلاف نظر دربارۀ او باشد.

۸۴ پس، هیچ کسی از دادگری و قوانین خدا معاف نخواهد بود، که همۀ چیزها در نظم و در هوشیاری در برابر او بتوانند انجام شوند، برپایۀ راستی و پرهیزکاری.

۸۵ و دوباره، همانا من به شما می گویم؛ تکلیف یک رئیس بر وظیفۀ یک خادم مدیر اجرایی بودن بر دوازده خادم است، تا در شورا با آنها بنشیند، و وظیفۀ آنها را به آنها آموزش دهد، یکدیگر را نیرومند کنند، همان گونه که برپایۀ پیمان ها داده شده است.

۸۶ و همچنین تکلیف رئیس بر وظیفۀ آموزگاران است تا مدیر اجرایی بر بیست و چهار آموزگار باشد، و با آنها در شورا بنشیند، و آموزش دادن تکلیف های شان به آنها، همان گونه که در پیمان ها داده شده است.

۸۷ همچنین تکلیف رئیس بر کشیشیی هارونی است تا مدیر اجرایی بر چهل و هشت کشیش باشد، و با آنها در شورا بنشیند، تکلیف های آنها را به آنها آموزش دهد، همان گونه که در پیمان ها داده شده است —

۸۸ این رئیس بایستی یک اسقف باشد؛ زیرا این یکی از تکلیف های این کشیشی است.

۸۹ دوباره، تکلیف رئیس بر وظیفۀ ارشدان است تا مدیر اجرایی بر نود و شش ارشد باشد، و با آنها در شورا بنشیند، و برپایۀ پیمان ها به آنها آموزش دهد.

۹۰ این از ریاست هفتادان متفاوت است، و برای کسانی که به همۀ جهان سفر نمی کنند طراحی شده است.

۹۱ و دوباره، تکلیف رئیسِ وظیفۀ کشیشیِ اعظم مدیر اجرایی بودن بر تمامی کلیسا است، و مانند موسی بودن است —

۹۲ بنگرید، اینجا خردمندی است؛ آری، برای یک رائی، یک دریافت کنندۀ وحی، یک مترجم، و یک پیامبر، همۀ هدیه های خدا را که او بر رأس کلیسا عطا می کند دارا است.

۹۳ و این برپایۀ آن رؤیایی است که نظام هفتادان را نشان می دهد، که آنها بایستی هفت رئیس، از میان هفتادان برگزیده شده، داشته باشند تا مدیران اجرایی بر آنها باشند؛

۹۴ و هفتمین رئیس از این رئیسان بایستی مدیر اجرایی بر آن شش تن باشد؛

۹۵ و این هفت رئیس بایستی هفتادانِ دیگر افزون به نخستین هفتادان که به آن تعلّق دارند را برگزینند، و بایستی مدیران اجرایی بر آنها باشند؛

۹۶ و همچنین هفتادان دیگری، تا هفت ضربدر هفتاد، اگر کار در تاکستان از روی نیاز آن را درخواست کند.

۹۷ و این هفتادن بایستی خدمتگزاران در سفر باشند، بر غیریهودیان نخست و همچنین بر یهودیان.

۹۸ در جایی که دیگر مدیران کلیسا که، نه به دوازده تن تعلّق دارند، نه به هفتادان، زیر بار مسئولیّت سفر کردن به میان همۀ ملّت ها نیستند، ولی بایستی در صورتی که شرایط شان اجازه دهد سفر کنند، با وجودی که آنها ممکن است وظیفه های بالا و مسئول در کلیسا داشته باشند.

۹۹ از این رو، اینک بگذارید هر مردی تکلیفش را یاد بگیرد، و در وظیفه ای که در آن او تعیین شده است، با همۀ کوشایی عمل کند.

۱۰۰ او که تنبل است شایسته شمرده نخواهد شد تا بایستد، و او که تکلیفش را یاد نگیرد و خودش را مورد تأیید قرار ندهد شایسته شمرده نخواهد شد تا بایستد. بدین گونه است. آمین.